روزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1390 1
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 1
- مهر 1388 1
- اسفند 1387 1
- خرداد 1386 1
- اردیبهشت 1386 1
- فروردین 1386 1
- اسفند 1385 2
- بهمن 1385 2
- دی 1385 1
- آذر 1385 1
- آبان 1385 1
- مهر 1385 1
- شهریور 1385 2
- مرداد 1385 6
- تیر 1385 2
- خرداد 1385 3
- اردیبهشت 1385 2
- فروردین 1385 3
- اسفند 1384 4
- بهمن 1384 6
- دی 1384 4
- آذر 1384 9
آمار : 95574 بازدید
Powered by Blogsky
معمولاْآدمهای گرسنه زود از زندگی سیر میشوند
بارها پوچی ام راگریسته و بلور واژه هایم را اشک ریخته ام...
هوا بس ناجوانمردانه سرداست وعجیب است نامردمی ما آدمیانی که از هول سرما جامه افزون کرده ایم اما در مقابل گامهای برهنه کودکی خیابان خواب درنگ تجربه نمی کنیم و چون مجال ایستادن میرسدبربهای قناعت چانه می زنیم .سنگین است خواب آریاییمان که بر آهی یخ زده اعتنا نمی فروشیم .
براستی زندگی یافتن سکه ده شاهی در جوی خیابان است؟!؟!؟
اشـــــک دلتنگی
پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:03 ق.ظ
ســــــــــــــلـام.
کاملا درست میگید. و به نکته ی خیلی مهمی اشاره کردید.
کاش همه ی ما توی شبهای یلدامون، شبهای عیدمون و شبهای شادیمون بیاد اونایی بودیم که یه عالمه غم و غصه توی دلشون ستگینی میکنه.
کاش وقتی توی این هوای سرد کنار بخاری مینشستیم کمی هم به اون آدمایی فکر میکردیم که همین الان زیر پلها و یا... وقتشون رو به سختی میگذرونن.
کاش وقتی غذا میخوردیم، یه غذای معمولی، به اونایی فکر میکردیم که همین الان گرسنه هستن.
کاش نیمه شبها که یک لحظه از خواب بیدار میشیم و پتو رو میکشیم رو سرمون تا بیشتر گرممون بشه یه لحظه هم به اونایی فکر میکردیم که همین الان دارن از سرما میلرزن.
کاش وقتی لباس میپوشیدیم و خودمون رو برای خارج شدن از خونه آماده میکردیم به اونایی فکر میکردیم که لباس مناسبی ندارن. اونم توی این هوای سرد.
سن من که دیگه از برف بازی گذشته و هنوز هم توی شهر ما برف نباریده. اما کاش وقتی برف بازی و شادی اغلب بچه ها رو تماشا میکنیم لحظه ای هم بیاد اون کوچولویی باشید که بعد از برف بازی میره داخل اطاق و به مامانش میگه: مامان نهار چی داریم؟ اما بیچاره مامان نمیدونه چطور به بچه بگه که امروز نهار نداریم. چونکه برف اومده و بابات نتونسته بره سر کار( کارگری)
کاش به........ فکر میکردیم و بخاطر نعمت های خیـــــــــلی خیلی زیادی که خدا بهمون داده، هر روز خدا رو شکر میکردیم و از او میخواستیم به ما توفیق خدمت به اون آدمهای مهربون و ساده دل رو بده.
قسمتی از نامه ی چارلی چاپلین به دخترش:
جر الدین دخترم نیمه شب هنگامی که از سالن تاتر بیرون می آیی آن تحسین کنندگان ثروتمند را یکسره فراموش کن . اما حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل میرساند بپرس. حال زنش را هم بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خریدن لباس بچه اش نداشت چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار.
من خواهم مرد و تو خواهی زیست امید من آن است که تو هرگز در فقر زندگی نکنی. همیشه وقتی دو فرانک خرج می کنی با خود بگو « دومین سکه مال من نیست » این مال فرد گمنام است که امشب یک فرانک نیاز دارد.
ممنون از مطلب کوتاه اما پر محتوای شما.
سعادتمند باشید
سلام خیلی قشنگ بود....
خدایا...
دوست دارم برای یه بار هم که شده از اون بالا صدات کنم !
خسته شدم از بس روی زمین نشستم و گفتم : خدا...خدا...
میخوام بیام بالا...
میخوام بهت نزدیک بشم!
میدونم اینجوری صدامو بهتر میشنوی!
چی میشه مگه؟ یه شب منو ببر پیش خودت... سجاده عشق آپدیت شد منتظر حضور سبزتون هستیم...موفق و سربلند باشید ...التماس دعا
سلام دوست عزیز ..با آرزوی موفقیت و شادکامی برای شما و خانواده محترمتان...
عید سعید غدیر را به شما تبریک و شاد باش عرض میکنم...موفق و سربلند باشید...اللهم عجل لولیک الفرج...التماس دعا..منتظر حضور سبزتون هستم..یا علی
سلااااام عزیز دلم...خیلی خوبییییییییییی..می بوسمت انشا الله تو هم خوشبخت باشی عزیز دلم....
و چه زیبا واقعیت را بیان کردی
منم به روزم منتظرتم
من از ایناییشون که میان شیشه ماشینو تمیز میکنن (فقط بچه ها ) و با یه ۵۰ تومنی راضی میشن خیلی خوشم میاد
تازه چندتایی رفیق هم توشون دارم :ی