پنداشتم بهار رسیده است! شاید باران آمده است. نه! شاید تو بر مزارم فاتحه خوانده ای .  

بی تو باران هم نبارید بی تو حتی نوروز هم نیامد بی تو خورشید هم برای طلوع روزهای جمعه بی قراربود  توکه نباشی رنگ نمازم خلوص ندارد  تو که نباشی یاکریمها سراغت را از من میگیرند قاصدک غیبتت را بهانه می کند که پیغام نیاورد ، مانده ام به غنچه چه بگویم که برای شکفتن، عطرتورا میخواهد.تو که بیایی طوفان ِ دریا آرام میگیرد و اقاقی زنده میشود  تو که بیایی شیعه سربلند میکند و به آمدنت می بالد . تو که بیایی گلهای نرگس تازه تر و سجده ها سبزتر میشوند.تو که بیایی باران بهارنای باریدن میگیرد .  دیروز به امید آمدنت چهارده سلام به آل یس گفته ام اما نیامدی . و امروز در حسرت ِ دیروزهایی که در انتظارتو خلوت دلم را آبپاشی نکردم بغضی گلویم را تنگ میکند . یقین دارم که می آیی ، اما همیشه غروب جمعه ها اندوهم را افزون میکند،که ای کاش تا نفس در جانم است تلالو خورشید در روز ِ آمدنت را بر کالبد خود احساس کنم. میدانم سزاوار نیستم که باشم وبیایی ، دستهایم را گره و آیه ی صبرو والعصرمیخوانم .سخت است میلاد ِ مرگ را جشن گرفتن! ولی نذر کردم  اگرآمدی، دوباره متولد شوم .

 

                                                  ن   اشک دلتنگی

نظرات 11 + ارسال نظر
تنهاترین عاشق تنها شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام مهربون...
امیدوارم که خوب باشی بازم دستام لرزید و بازم شروع کردم به نوشتن واسه هر کی عاشقه واسه هر کی با چشم دل بخونه و ببینه بازم منتظر قدوم مبارکتون هستم تا بیاین و میخونه ی حضرت عشق رو گلبارون کنین زیاد این تنهاترنی عاشق تنها رو منتظر نذارین که بد جوری داره لحظه ها رو می شماره...راستی با تبادل لینک چطوری؟؟؟
منتظرتون هستم
زیاد منتظرم نذارین
فعلا....

داداشی شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:10 ب.ظ

سلام عزیز دلم...خیلی قشنگ نوشتی...خیلی قشنگ و دلنشین...قلمت سبز و پر دوام باد...با خوندن نوشته هات دلم لرزید...خوش به حالت که اینقدر صمیمی با مولا(عج) حرف میزنی...موفق و سربلند باشی...التماس دعا...اللهم عجل لولیک الفرج...حق نگهدارت...راستی اگه اجازه بدی قسمتی از آپدیتت رو میبرم تو وبلاگ سجاده عشق با آدرس خودت میگم بقیه اش رو بیان اینجا بخونن...موفق باشی

یاسمن شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:22 ب.ظ http://yasi5.blogfa.com

سلام
من آپم

مسافر شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:51 ب.ظ http://sky2004.persianblog.com

با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه نگو، از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو

کاش میشد لحظه ها را پس گرفت
کاش میشد از تو بود و با تو بود
ماش می شد در تو گم شد از همه
کاش میشد تا همیشه با تو بود

کاش فردا را کسی پنهان کند
لحظه را در لحظه سرگردان کند
کاش ساعت را بمیراند به خواب
ماه را بر شاخه آویزان کند

میروی تا قصه را غمنامه تدفین گل
میروی تا واژه را باران خاکستر کنی
ثانیه تا ثانیه پلواره‌ی ویران شدن
میروی تا بخشی از جان مرا پرپرکنی



سلام عزیز دل مسافر......خیلی زیبا نوشتی...بارها خوندمش
امیدوارم همیشه توانا باشی و قلم در دستت از مهر بنویسد...
موفق باشی و پایدار.....یا حق

آزیتا دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:16 ق.ظ http://azi.blogsky.com

پاییز برگ ریزان آپ شد...

آزیتا دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ق.ظ http://azi.blogsky.com

پاییز برگ ریزان آپ شد...

مهسا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:42 ب.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام عزیزم .عزیزم سلام ... خوبی ؟؟؟ خیلی خیلی قشنگ بود .. هم این پستت هم پست قبلیت هم پست قبل تر از پست قبلی ..همه ی متنات قشنگ بودن :-س.. جیگرررررررررررررررر .... بابا نویسنده ... بابا هنرمند... بابا کوزت (؛ .. بازم بنویس :ی .. این چرا فونتش خارجکی نمیشه ؟؟ هوم :-؟؟میخوام شکلک بفرستم ): آخه!! ایشالا همیشه موفق و شاد باشی .. سال خوبی هم داشته باشی عزیزم ... پیشم بیا گلم (: راستیییی ممنون که بهم سر زدی *-:

Alireza - رضا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:20 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com/2006/02/blog-post_17.html

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
نوشته بودید>>> نوشته هایم جان می گیرند وقتی دلتنگیم را میفهمی
ادامشو من مینویسم اما باز هم از نوشته های خودتان
نوشته هایم جان می گیرند وقتی دلتنگیم را میفهمی. اکنون خانه ی قلبت را برایم نقاشی کن. میخواهم بدانم رنگ بودنم برای تو چه رنگیست؟ میخواهم میخواهم رنگ واقعی خانه ی قلبت را بدانم، زمانی که به من فکر میکنی، و لحظه ای با منی.
آیا می توانم امیدوار باشم؟!! بگذار اینگونه بگویم
تنها اطاق قلبم، رنگ خاکستری غم به خود گرفته است. نمیدانم چرا ! در تمام این مدت من فقط به تو فکر کرده ام. به نور اما رنگ تنها اطاق قلبم خاکستریست

Alireza - رضا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ب.ظ

معذرت میخوام. اون چیزی که اشتباهی اینجا نوشتم مال یه پست دیگه بود.

Alireza - رضا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com/2006/02/blog-post_17.html

بسم الله الرحمن الرحیم
الهُمَ صَل‌ِ علی مُحَمَدٍ و آل مُحمّد و عَجل فَرَجَهم
متن خوب و زیبایی بود. زیبا و معنوی
در پناه خدا

اگه گفتی من کیم جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:11 ب.ظ

آره کاش میومد هممون از این بدبختی نجات میداد (گردنمونو با ذوالفقار علی میزد !)...
دروغ میگم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد