خـــــــدایا :

شاید تنها تو بدانی که اینجا ماوای دلتنگی من است

اینجا سطرهای نا شناخته ای دارد که تنها تو میفهمی شان  

 

نکند فراموشم کرده ای که باز  در هاله ی دلتنگی ها غوطه میخورم

 

خدایا

موج دلتنگیها طوفان دلخوشیهایم شده ...

ناصبوری ام را لغزش به حساب نیاور ...

دنیا رفیق مزاحم است ... کودکی ام را پس نمیدهد

 

خــــدایا :

آمده ام سوالهای بچه گانه ام را صادقانه بپرسم :

میدانم تو مثل همیشه سکوت میکنی .من حتی  به الهام سکوتت هم تازه میشوم ...

 

خـــدایا :

میخواهم برایم بگویی چرا خوابِ شبهای دلتنگیم تعبیر نمی شود؟

چرا هفت فصل عاشقی بهار ندارد ؟

چرا دیگر استجابت دعاهایم تمام شده ؟

میخواهم بدانم ! زمانه که  مرا به بازی گرفته به بهشت میرود یا جهنم ؟

 

خدایا :

میگویند مومن به درگاهت نماز می آورد  ...

 

بندگی و ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام  ... می پذیری ام ؟

 

                                                                                 

                                                  ن  .اشک دلتنگی

     

نظرات 15 + ارسال نظر
دوست شما دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:56 ب.ظ http://www.adinehbook.com

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

داداشی دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام خواهر مهربونم...
بازم مثل همیشه قشنگ و بی نظیر بود نوشته های دلنشینت...
چند دفعه خوندمش مخصوصا آخر نوشته ات که :بندگی و ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام...می پذیری؟
برای منم دعا کن مهربون خانم.
موفق شاد سلامت سربلند پایدار برقرار سبز و بهاری باشی.
حق نگهدارت عزیز دلم.

مترسک ؛-) سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ق.ظ http://magebikaram.khodam.com

سلام ... به به رسیدن به خیر خانوم. :-؛ چه جوریا بود؟ خوش گذشت ؟ ای وای ببخشید فورگت شده بودم محرمانست....از بس سر به سرم گذاشتی بلاخره رگ غیرتم به جوش اومدا:-؛ وگرنه من چیکارم به وبلاگ و این صبتا :ی خداییش نویسنده اییا.. احساساتم با این نوشته هات به غلیان میفته (اونوقت نمیدونم چی میشه)...به هر حال !.... موفق باشی خوشمله...

هیچ کس چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://vase-dele-khodam.persianblog.com

زیبا بود خدا همیشه یارت باشه واسه منم دع کنید شاید خدا نگاهی به منم بندازه


Ya Hagh

یاسمن جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:54 ب.ظ http://yasi5.blogfa.com

متینا جان صادقانه بگم که زیبا نوشتی
ممنونم که اومدی به وبلاگم ونظرتو دادی . از اینکه شعرم به دلت نشسته بی نهایت خوشحالم ولی باور کن اینقدرها هم که گفتی قشنگ نبود ولی بازم ممنونم از لطفت
گفته بودی در مورد شعر راهنمائیت کنم . عزیزم من اول باید شعرتو ببینم تا بعد بتونم نظرمو بگم و راهنمائیت کنم واسه همین اگر مایل هستی یه دونه از شعراتو به ایمل من بفرست تا من بخونمش و بعد جوابمو بهت بگم .....
اگر دوست داشتی حتماٌ خبرم کن
شاد باشی

یاسمن شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://yasi5.blogfa.com

"خدا همین نزدیکیهاست "به روز شد /////// منتظر حضور سبزت هستم

فرهنگ یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 ق.ظ

نمی دونم چی بگم تا شقایق هست زندگی باید کرد

Alireza - رضا یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:27 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
این پست>>>
یکی از زیباترین مطالبتون همینه. خیلی زیبا و عارفانه نوشتید. من مطالب اینجوری رو خیلی دوست دارم و می‌پسندم.
با اجازه‌ی شما، ی کپی ازش میگیرم و پیش خودم نگه میدارم. اما مطمئن باشید جایی(منظورم توی اینترنت و وبلاگ) ازش استفاده نمی‌کنم.

نمی‌تونم، نمی‌دونم چی بگم ! فقط همینو بگم که خیـــــــــــلی زیبا نوشتید
اما ای کاش ی کم واقع‌بینانه تر به اطرافمون نگاه میکردیم. به نظر من باید بخاطر چیزهایی که نداریم از خدا سوال کنیم، اما بعد از اینکه بخاطر چیزهایی که داریم از خدا تشکر کنیم. در جایی خوندم: خداوند خیلی دوست داره که بندگان ازش سوال کنن.

توی کتاب "داروخانه معنوی" خوندم: دعا، برترین عبادتهاست. توی همون کتاب خوندم: عاجز ترین مردم کسانی هستند که از دعا کردن ناتوانند. (البته همه‌ی چیزهایی که خوندم تماماً از احادیث، روایات و ایات هست). و البته همه‌ی ما آدمها در مقابل خدای بزرگ واقعاً ناتوانیم. اما شاید بعضی از ما ها آبرویی داشته باشیم.

شاید زیباترین قسمت مطلب شما این قسمت باشه(گرچه واقعا انتخاب یک قسمت از مطالب شما بعنوان قسمت برتر، کار سختیه):
خـــــــدایا :
شاید تنها تو بدانی که اینجا ماوای دلتنگی من است
اینجا سطرهای نا شناخته ای دارد که تنها تو میفهمی شان

و شاید بهتر بود این جمله رو نمی‌نوشتید:
نکند فراموشم کرده ای که باز در هاله ی دلتنگی ها غوطه میخورم

..........................................................
من امشب، سری به قسمت کامنتهای پست قبلی زدم و کامنتهایی رو که دوستاتون براتون گذاشتن خوندم.
مثل اینکه مهسا خانوم خیلی دلشون میخواد کامنتهای طولانی بذارن ! امیدوارم با این کامنت نسبتاً طولانی ناراحتشون نکرده باشم. اما انصافاً باید به نکته اشاره کنم که دربین همه‌ی کامنتهایی که برای اون پست گذاشته شده، مهسا واقعاً نظر داده. گرچه خارج از موضوع هم صحبت کرده(مثل الان من). اما نمیدونم چرا بعضی‌ها میان و فقط پیغام میذارن که آپ کردن !!

فکر کنم خیــــــــــــــلی حرف زدم. با عرض معذرت از مهسا خانم.
..........................................................
با این جمله به خدا می‌سپارمتون
فاللهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرحَمَ الراحِمین

Alireza - رضا یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:45 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

بنام خدا

یه نگاهی به این هفت تا کامنتی که قبل از کامنت من براتون نوشته شده انداختم.
"مترسک"داره احساسی رفتار میکنه. فکر میکنم از همون راهی که خودش میگه محرمانست بهتره ی جوری بهش بگید که احساسی نباشه؛ یا اگر هم میخواد احساسی باشه، حداقل اینجا احساستشو کنترل کنه.

ببخشید که فضولی میکنم

مهسا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ق.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام.خوبی؟سفر خوش گذشت عزیزم ؟؟ اگه یه روز بری سفر بری زپیشم بی خبر . اسیر رویاها میشم .. دوباره باز تنها میشم . ای بابا . این فرامرز جون چقدر غمگین خونده .اول نظرم و در مورد این پستت میگم بعد ... بازم مثه همیشه متینا برنده میشه ... بازم مثه همیشه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد قشنگ نوشتی ..مخصوصا این تیکش.=> دنیا رفیق مزاحم است.. کودکی ام را پس نمیدهد. هوم؟؟میگمااااا بیا برو نوشته هاتو کتاب کن .. قشنگ مینویسی که .. منم حمایتت میکنم .. اگه رفتی تی وی بگو مشوقم مهسا بوده . اونوقت که هر دومون مشهور میشیم .. من و تو .. فککککککککک کنننن!! میبینم که مترسک جونم اومده نت :خ اومده وبلاگتو منور کرده . اینقدر اینجا نورش زیاد شده بود فکر کردم عروسیه . بابا گاوی گوسفندی یه چی جلو پاش بکش.. ۳۶۰ میسازه . چرا وبلاگ نساخته ؟؟متینا جون شنیدم سرت شلوغ شده .دیگه کارخونه رو بیخیال شدی . بابا مهندس .بابا الومینیم.بابا صدا..بابا روشنایی..بابا سم شناسی.بابا پرسش نامه .. بابا نمودار..بابا مینی تب .. بابا اکسل.بابا افیس.بابا ویندوز..بابا کامپیوتر..وچند تا بابای دیگه که الان حضور ذهن ندارم به زبون بیارم ..تو باید نویسنده میشدی نه مهندس !!تو اصلا احتیاج به کار آموزی نداری.برو سمینار.برو سفر با قطار .بیا پیتزا با مهساااااا.همین دیگه! .کمتر بخواب.جدول ضرب بیشتر کار کن..ایییییییششششش!هوم؟چوم؟هرجور راحتی!خوب دیگه!! راستی خوشحالی کنسل .. ای دی مو گرفتم فدات شم :ح خوش باشی و موفق .. بابای

فرهاد چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:56 ب.ظ http://tokojaee.blogfa.com

سلام اشک دلتنگی
تا حالا سرقت ادبی شدی ؟
یه سر به وبلاگم بزن و ببین چه خبره ...
منتظرم !!!

دو پرنده یک پرواز پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ب.ظ http://2birds.blogsky.com

سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه
من آپم
خوشحال میشم سر بزنین
و با نظرات گل تون خوشحال ترم کنین
منتظرم قدوم مبارکتون هستم
زیاد منتظرم نذارین آخه بدم از انتظار می یاد
سبز و شاد باشین
***فعلا***
راستی یه خواسته ی کوچولو داشتم با تبادل لینک موافقین؟؟؟ من که لینکتون رو گذاشتم شما هم بیاین اگه خوشتون اومد بذارین؟؟

مسلم دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ق.ظ http://composer-1985.blogfa.com

نمیدونم والا
ولی فک کنم درست دیلیت کردی آخه نمیبینمش
اصلن امشب حالم خوب نیست
بعدن در موردش بحث میکنیم :X

اگه گفتی من کیم جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ب.ظ

اگه بگم قشنگه تکراری میشه !
پس هیچی نمیگم ولی بخدا تا آخرش خوندم !

گلنار یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.eshghe-ye-dokhtar.blogfa.com

عالیه....................
به ما هم سر بزن..................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد