سلام... در انجماد دست یک نکته هست..... دل ...وای از انجماد دل.... در سیر زندگی بگذار آخرین فریاد را از ته دل بکشیم.... ما کشته به داغ غربتیم و اسیر خاطرات.... این نفسهای داغ دیگر مجال برخاستن ندارند..... ما به سرشانه هایی اعتماد کردیم.....که رویای سرابی در ذور دست بود.... موفق باشی.........
مسافر....
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 ساعت 08:34 ق.ظ
رویای سرابی در دور دست بودند....پرده ی اشک مجال نوشتن نداد......یا حق
کامی
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 ساعت 11:59 ق.ظ
خیلی خوب و زیبا قلم فرسایی می کنی من گهگاهی یه سری به اینجا می زنم .......چشات....
///// س ل ا م ///// درود به شما دوست گرامیه من خوبین شما ؟؟؟ امیدوارم که چنین باشه اول از هر چیزی ازتون معذرت می خوام که مدت طولانی نبودم و هم ننوشتم و هم اینکه بهتون سر نزدم(جبران می کنم) بعد از مدتی نسبتا طولانی من آپ کردم منتظر حضور گرمتون در کلبه ی کوچیکمون هستم حرفایی واسه گفتن دارم.... منتظرتم س ب ز و ش ا د ب ا ش ی ***** ف ع ل ا *****
میدانم دریچه پر مـهر قلب تو تا همیشه به رویم باز اسـت. اگر هیچ صدایی مرا نخواند ، همین بس که صدای مهربان تو آرامم کند. متینا خانم وبلاگت قشنگه موفق باشی.
[ بدون نام ]
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ
سلام .مواظب خودت باش شاعر
عابر...
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 ساعت 05:36 ب.ظ
سلام یعنی چی که تا درودی دوباره بدرود ؟ نمیخوای بیای ؟ شایدم من بد برداشت کردم به هر حال حتمآبهم سر بزن ۲ بار آپ کردم ولی سر نزدی بابا بیا درباره ی شعرام نظر بده
اوه اوه اوه !!!!!!!! ببین چند وقت ما نبودیم اینجا چه خبر شده ! حالا دیدی تا من نباشم همه وبلاگا ول معطلن !؟ چرا حالا انگشتات اوف شده خانوم مهندس؟! ): حالا کی باید بجات امضا کنه ؟! گفتی انگشتام یخ زده یاد بچگیام افتادم که آدم برفی درست میکردیم ! تو یادته ؟!!! یادش بخیر هرچی زور میزدیم مث آدم برفی تو کارتونا نمیشد ((:
سلام..
خوبی؟ الهیییییییییییییی که بگردم انگشتات یخ زده؟ جمود ؟!!!!! :دی... زمستون نیومده که هنوز...
موفق باشی جیگرکم
متینا جان سلام
چرا نمی نویسی؟
............دوست داشتی بیا
سلام...
در انجماد دست یک نکته هست.....
دل ...وای از انجماد دل....
در سیر زندگی بگذار آخرین فریاد را از ته دل بکشیم....
ما کشته به داغ غربتیم و اسیر خاطرات....
این نفسهای داغ دیگر مجال برخاستن ندارند.....
ما به سرشانه هایی اعتماد کردیم.....که رویای سرابی در ذور دست بود....
موفق باشی.........
رویای سرابی در دور دست بودند....پرده ی اشک مجال نوشتن نداد......یا حق
خیلی خوب و زیبا قلم فرسایی می کنی من گهگاهی یه سری به اینجا می زنم
.......چشات....
salam salam
hale shoma
khobi
vagheean webloget zibast
tabrik
be man ham sar bezan
age up kardi bi khabaram nazar
montazeram
ya hagh
سلام متینا جونم :ی
خوبی ؟
چی شده باز ؟؟ به خاطر من حالا بیا بنویس :ی
هوم ؟
موفق باشی
///// س ل ا م /////
درود به شما دوست گرامیه من
خوبین شما ؟؟؟ امیدوارم که چنین باشه
اول از هر چیزی ازتون معذرت می خوام که مدت طولانی نبودم و هم ننوشتم و هم اینکه بهتون سر نزدم(جبران می کنم)
بعد از مدتی نسبتا طولانی من
آپ کردم
منتظر حضور گرمتون در کلبه ی کوچیکمون هستم
حرفایی واسه گفتن دارم....
منتظرتم
س ب ز و ش ا د ب ا ش ی
***** ف ع ل ا *****
میدانم دریچه پر مـهر قلب تو تا همیشه به رویم باز اسـت.
اگر هیچ صدایی مرا نخواند ، همین بس که صدای مهربان تو آرامم کند.
متینا خانم وبلاگت قشنگه
موفق باشی.
سلام .مواظب خودت باش شاعر
از من میشنوی اینقد از دوستت دارم ننویس ! ...
سلام
یعنی چی که تا درودی دوباره بدرود ؟
نمیخوای بیای ؟
شایدم من بد برداشت کردم
به هر حال
حتمآبهم سر بزن
۲ بار آپ کردم ولی سر نزدی
بابا بیا درباره ی شعرام نظر بده
بسم الله الرحمن الرحیم
میفهمم چی میگید
و اما من >>>
من که از آتش دل چون خم می در جوشم .... مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
بدرود
اوه اوه اوه !!!!!!!!
ببین چند وقت ما نبودیم اینجا چه خبر شده !
حالا دیدی تا من نباشم همه وبلاگا ول معطلن !؟
چرا حالا انگشتات اوف شده خانوم مهندس؟! ):
حالا کی باید بجات امضا کنه ؟!
گفتی انگشتام یخ زده یاد بچگیام افتادم که آدم برفی درست میکردیم ! تو یادته ؟!!! یادش بخیر هرچی زور میزدیم مث آدم برفی تو کارتونا نمیشد ((:
ادامه ی نظرات در پست بعد :دی
بازم اینو که خوندم یاد آدم برفی افتادم !:ی
بخاری کجاست؟!
متن زیبا ولی پر محتوایی بود گرچه چیزی از محتوای آن نفهمیدم (نفهمیدیم !)