دیشب تا دوردست ترین ها در پی ِ نشانی صمیمیت مان سراغت را از تک تک ِ پروانه ها گرفتم...

.افسوس که نه تو را و نه تمام ِ گمگشته هامان را نیافتم ...

همه ی یاسها و نسترنها را همصحبت شدم تا با صورتی ترین رُز از راه برسی ! و دوباره بزم ِ دلخوشیمان را چراغانی کنی ولی افسوس که عبور از کوچه ی دیدارمان را فراموش کرده بودی ...

نمیدانستم تا کدامین سپیده باید در انتظار آمدنت ستاره ها را بشمارم ...

من حتی نمیدانستم با نیامدنت آیا سپــــیده ای خواهد آمد ؟

تو نیامدی .

من ماندم و گلبرگهای داوودی که در شمردن ضربان انتظار پژمرده شد.

همه ی دقیقه ها را کاویدم همه ی ثانیه ها را ورق زدم و در خاطره ی هیچکدام زلالی ِدیدارمان شفاف نبود .

نه از قاصدک خبری بود و نه از عطر بودنت ...

تو نیا مدی

و من تا طلوع خورشید

تا نخستین آواز اولین گنجشک

تا ابتدای برزخ فاصله مان

تا انتهای جاده

تا آخرین تیک تاک ساعتم

با پلکِ نیمه باز به راهت خیره مُــــرده بودم ..

تو بگو ! من به کدام ترانه دلخوش بودم که قافیه غزلهایت را برای التیام هق هق ِ تنهایی ام پذیرفتم ؟

 

                                    ن اشک دلتنگی

نظرات 14 + ارسال نظر
یوسف یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://tabirekhaab.blogspot.com

salam
khaili zibast omidavaram hamishe shad bashi be manmsar bezan montazeret hastam
usef

[ بدون نام ] یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام....نمی خوام باز بگی شروع کردی....ولی ....به همه چیز می خورد جز این یکی....بد نیست ..خوبه امیدوارم همیسه موفق باشید البته تو عشق واقعی نه این یک روزه ها...خدا نگهدار...
ای که نفست یار و مدد کاره ما ....کی و کجا وعده دیدار ما
کدام گوشه معشر کدام کنج منار....به شوق دیدن تو در انتظار بنشینم.....روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی....روا مباد که ارباب جز تو بگذینم...
یا علی....
بای

فرهنگ یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ب.ظ

دیگه فرصتی نمونده ....

لیلا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ق.ظ http://www.gitarist-tanha.blogfa.com

salam webloge ghashange dare tabrek megam
hameshe shado ashegh bashed
khoshhal mesham be manam sar bezane
bye leila

آبجی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:00 ق.ظ

سلام عزیز مهربونم..مثل همیشه قشنگ بود ولی غمگین...
برات آرزوی سلامتی و شادکامی میکنم و خوشحالم از اینکه دوباره نوشته های قشنگت رو دیدم و خوندم...
باغ مهربانی ام کجاست؟
از درخت تنهایی پرسیدم لبخندی زد و گفت :باغ چیست
از پرندهء کوچک دور افتاده ای پرسیدم پر کشیدو گفت:کجاست
از گل رزی پرسیدم مغرورانه گفت:هیج کجا
از باران پرسیدم عاشقانه گفت:افسوس
از تو پرسیدم آگاهانه گفتی:نمی دانم
از خودم پرسیدم ...
موجی در درونم شعله ور شد ،اشک در چشمانم لغزید، دستهایم لرزید و صدا در گلویم زمزمه کرد آنجا
و من بی اختیار سوی اشارهء انگشتم را نظاره میکردم....

موفق باشی...یا حق

مترسک سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ

سلام.خوبی ؟!
مثل همیشه قشنگ بود یعنی حرف نداشت.
دلم کباب شد. چقدر رمانتیک عاشقانه بود.
میبینی من کاملا احساساتم رو سرکوب کردم .آخه خیلیا بهم تذکر منکراتی داده بودن.
خیلی بی معرفتی): حالا دیگه خوشحال میشی من خودمو دار بزنم؟!..دیگه اصلا به هیچ وجه ممکن دوستت ندارم..التماسم کنی فایده نداره.
من الله توفیق و اجرکم عندالله خوشمله.:)

مهسا پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ق.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااااام.. خوبی عزیزم :-*من امروز حالم کمی تا قسمتی ابری خوب نیست .. نمیدونم چرا چی شد یهو ؟؟

تو با این پستات همش اشک منو در میاری .. منم کاملا Emotionalist

ولی بازم مثل همیشه خیلی خیلی وری خخخخخخخشنگ بود ... بازم مثل همیشه متینا جونم برنده میشه ..
راستی چه خفل ؟؟ خوش میگذره ؟؟ دیگه چیکارا میکنی ؟ :ی

دارم در مورد نظری که داده بودی برا وبلاگم فکر میکنم .. فک کنم آخرش باید همین کاری رو بکنم که گفتی.. خیلی جالب میشه نه متیناااااااااااااا ...
مترسک هم که کاملا خودشو تغییر داده :ی .. چرا آیا ؟؟

عزیزم جونم خوش باشی و موفق ..

Alireza. reza جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ق.ظ http://permanent-love.blogspot.com/

بسم الله الرحمن الرحیم

تو می‌گفتی صدایم کن به سوز سینه هرشب ......... صدایت می‌کنم اما رسی آیا به دادم !؟
کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم .......... به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم

بعد از خوندن نوشته‌ی شما این شعر به ذهنم رسید

Alireza. reza جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com/

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

معذرت می خوام که دیر اومدم. مخصوصا برای دوتا پست قبلی. البته اومده بودم و دیده بودم که آپدیت کردید اما فرصت نداشتم کامنت بذارم

دارم یواش یواش از وبلاگ نوشتن فاصله میگیرم و شاید فقط یکبار دیگه آپدیت کنم.
و ممکنه کلا از اینترنت فاصله بگیرم. ممکنه

فقط خواستم بدونید که اگر دیر میام یا اگر نیام همه جا اینجوریه
خدا نگهدارتون

مسلم هستم ! سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ق.ظ

خلاصه اینکه من با اینکه سوات درست حسابی ندارم و نمیفهمم اینایی که نوشتی یعنی چه ؟! ولی با همه این حال هروقت دلم میگیره ولی اشکم در نمیاد میام نوشته هاتو میخونم و زار زار میگریم تا اندکی دلم سبکتر شود ! (بالاخره وبلاگت به یه دردی خورد !)
در پایان اینکه :
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه ی یک عمر بیابان دارد
* گمشدیم گر در میان خوشتن جستجویی لازم است
بقیشو نمیگم تو کفش بمونی :دی

amir love چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ب.ظ http://amirlove.blogfa.com

salam salam hale shoma?
khobi ya behtari? :D
che khabara
mamnoon az in ke lotf mikoni va sar mizani be kolbeye kochike man
webloge to ham ke .... neyazi be tarif nadare
moafagh bashi
man up kardam
to ham har vaght up kardi khosh hal misham ke khabar bedi
ba ejaze
ya hagh

مسلم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:58 ق.ظ http://composer-1985.blogfa.com

من به کدام ترانه دلخوش بودم که قافیه غزلهایت را برای التیام هق هق ِ تنهایی ام پذیرفتم ؟

قافیه : همینی که ته هر بیت از شعر میاد و به شعر وزن میده و دو سه حرف آخرشون مث همدیگست.
غزل: یه نوع شعره که بیشتر محتوای عشقولانه داره و تعداد ابیاتش بین ۵۰ تا ۷۰ میباشد.
التیام: یه چیزی تو مایه های مرهم . مداوا
هق هق: صدای گریه.

حالا من که معنی همه اینارو میدونم پس چرا نباید معنی این متن رو یه جا بفهمم ؟!!!!!!

Alireza. reza جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ق.ظ http://permanent-love.blogspot.com/

و ممنونم از اینکه کلمه‌ی ستاره رو .......

اگه گفتی من کیم جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ب.ظ

رز صورتی با ساقه بلند خاردار ؟!
خیلی دلم میخواد بدونم یعنی چی !
باید جالب باشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد