نمی توان گفت و از تو نگفت ...

نمی توان نگاشت و از تو ننوشت ...

نمی توان گریست وعکس تو را نگریست ...

نمی توان بود و با تو نبود ...!

تو غربت وامانده ی قلبم را می شناختی...

تو میدانستی من به واژه های ساده ات مانوسم ...

تو میدانستی بدون تو بغض ِ بیکسی ، شادی ام را تاراج میکند ...

تو میدانستی دلتنگیهایم در هُرم دستهای تو میسوزد ...!

تو حتی میدانستی من از هجوم تنهایی هراسانم...

ولی باز در تنهاترین لحظات تنهایی تنهایم گذاردی ...

هرگز باورم نبود روزی برسد که دلم طنین ِ ساز ِ تو را بخواهد...

و تنها صدای مانده از تو ، نواختن ِداغ ِعشقی باشد بر کالبد احساسم ...

نمیدانستم اگر بروی در پستوی کز کرده ام با رنگین کمان اشک تصویر تو را خواهم کشید ...

نمیدانستم تا حبس ابد قلبم اسیر تو می مانَد ...

بی واهمه غزل رفتن را سرودم ...

و تو ای کاش نمی رفتی ....

چه ساده از شادمانی مان گذشتم ...

وچه ساده تر انگاشتم که به سایه ای از خاطراتت آرام میگیرم ...

ولی انگار

چه سخت است تا بدرقه ی ممتد جاده بی تو ، تنها ماند...

 

                                                               ن  اشک دلتنگی

 

نظرات 22 + ارسال نظر
ساحر جمعه 16 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://X-WOLF.BLIGSKY.COM

فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند

دیروز با خاطراتش مرا فریب داد

و فردا با وعده هایش مرا خواب کرد

وقتی چشم گشودم امروزم گذشته بود !

سلام
شعر قشنگی نوشتی
لذت بردم
خسته نباشین

روز خوش mr.wolf

کاش به سبکهای دیگه هم مطلب می نوشتی جمعه 16 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ب.ظ

آبجی شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:38 ق.ظ

سلام مهربون من...مثل همیشه زیبا نوشتی و دلنشین..موفقیت روز افزون تو آرزوی منست...شاد باشی و پیروز

لیلا یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:03 ق.ظ

mostafa یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:57 ب.ظ

salam . chera inghad ghamgin minevisi dele adam migire ama webloget khili toope;) khaste nabashi

مریم دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ق.ظ http://www.homarazy.persianblog.com

سلام خیلی زیبا بود

مسلم سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:20 ق.ظ

یه وقت بچه ها فک نکنن من همیشه ازت تعریف میکنم !!!

ولی خداییش شعرات همیشه قشنگ و پر محتواست.

متاسفانه من سوات درست و حسابی ندارم و چیزی ازشون نمیفهمم !!! :دی

خوب یه پست هم بنویس که ما هم ازش سر در بیاریم :-??

به هر حال موفق باشی خانوم مهندس

مقی جون چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:08 ب.ظ http://parsa-fk.blogfa.com

ماجرای کور شدن عشق
یه روزی عشق و دیوانگی و محبت و فضولی داشتن قایم باشک بازی می کردند تا نویت به دیوانگی رسید. دیوانگی همه را پیدا کرد، اما هر چه گشت اثری از عشق نبود ،فضولی متوجه شد که عشق پشت یک بوته گل سرخ قایم شده و سپس دیوونگی رو خبر کرد و دیوونگی یک خار بزرگ برداشت و در بوته گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند شد.
وقتی همه سراغ عشق رفتند دیدند خار تو چشمای عشق رفته و چشماش کور شده و دیوونگی که خودش را عامل این کار میدانست تصمیم گرفت همیشه عشق رو همراهی کنه و از اون روز به بعد ،وقتی که عشق به سراغ کسی میره چون کوره بدی های معشوقه خودشو نمی بینه و دیوانگی هم همیشه در کنارشه تا بهش کمک کنه !


بهم سر بزن خیلی خوشحال مشم

مقی جون چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ب.ظ http://parsa-fk.blogfa.com

ماجرای کور شدن عشق
یه روزی عشق و دیوانگی و محبت و فضولی داشتن قایم باشک بازی می کردند تا نویت به دیوانگی رسید. دیوانگی همه را پیدا کرد، اما هر چه گشت اثری از عشق نبود ،فضولی متوجه شد که عشق پشت یک بوته گل سرخ قایم شده و سپس دیوونگی رو خبر کرد و دیوونگی یک خار بزرگ برداشت و در بوته گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند شد.
وقتی همه سراغ عشق رفتند دیدند خار تو چشمای عشق رفته و چشماش کور شده و دیوونگی که خودش را عامل این کار میدانست تصمیم گرفت همیشه عشق رو همراهی کنه و از اون روز به بعد ،وقتی که عشق به سراغ کسی میره چون کوره بدی های معشوقه خودشو نمی بینه و دیوانگی هم همیشه در کنارشه تا بهش کمک کنه !

مهسا چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ب.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام متینا جونم .خوبی عزیزم :ی چه خفل ؟
خیلی قشنگ بود مثل همیشه .....
ببخشید یه خورده دیر اومدم :ی ...
موفق و شاد باشی عزیزم :
جیگملی پیشم بیا ...
بابای....

مهران شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:02 ق.ظ

اگرچه دل کوچیکی داری ولی به نظر میاد اندازه تمام دریاهای زمین توش غم داشته باشه . راستی عکست خیلی نازه .

مسلم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:34 ق.ظ http://composer-1985.blogfa.com

نمیدانستم تا حبس ابد قلبم اسیر تو می مانَد ...

کاش لااقل معنی این یه خط رو میفهمیدم :(
یا کاش یکی میومد اینو بهم میفهموند !
از ظاهرش خیلی خوشم میاد ولی باور کنید بعد از یه ساعت که بهش فکر کردم (ساعت رو ببین دیر وقته !) تازه به این نتیجه رسیدم که خیلی خنده داره !!!!!
آیا همینطوره؟!
لطفن یکی منو تحویل بگیره و جواب منو بده !
گرچه میدونم اینجا پاتوق بجه های عشقولانست ! وجوابتونم از حالا معلومه چیه ! ولی لطفن از بیرون نگاه کنین به موضوع. اینقد محافظه کار نباشین. قبلشم وبلاگ منو ببینین

مسلم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:36 ق.ظ http://composer-1985.blogfa.com

ببخشید ایمیلمو اشتب دادم ! این یکی درسته :ی

مسلم دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ق.ظ http://composer-1985.blogfa.com

نه جدی جدی درست حذف کردی :ی
آخه من اونشب که اون کامنت رو گذاشتم حالم مث امشب خراب بود :ی:ی:ی:ی حزیون گفتم البت واقعیت !
ولی ضایع بود دیگه :ی
حالا بگذریم
میگم : اگه قول بدی لینک من تو پیوندات اول از همه باشه این افتخارو بهت میدم :ی:ی:ی

علیرضا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:44 ب.ظ

ماتینای عزیز سلام
وبلاگت منو از خود بیخود کرد. از این همه احساس و شور و ذوق و... که در وجودت هست و این همه استعداد که خدا بهت داده. امیدوارم قدر خودت و استعدادی که خدا بهت داده رو خوب بدونی. ماتینا کمتر دختری قابلیتهای تو رو داره پس خیلی مراقب خودت باش. سالم سرحال سرزنده شاد و پیروز و سرافراز باشی

فریدیوسفی یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:16 ب.ظ http://www.faridyousefi.com

سلام به شما سایت زیبائی داریند موفق باشیند

مهسا یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:24 ب.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام متینا جونم .. اینجا هنوز خفلی نیست ؟؟ عجب!
آپ کردی خبرم کن ...
موفق و شاد باشی ..
بابای

لئو !! دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 ب.ظ

خیلی خانومی
بابت همه چی یه دنیا ممنون ::X:X:X:X:X

مسلم دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ http://composer-1985.blogfa.com

سلام !
این کامنت آخریت خیلی فاز داد
بازم خدا رو شکر یکی به یاد ما بود و تولدمونو تبریک گفت ! مرسی
راستی همه مث شما نیستن که ! رفیقای ما مث خودمون بیسواتن ! نمیدونن با کلیک چپ و راست میشه دزدی کرد !!! حالا این عکسای قشنگ ما (؟!؟!) به چه درد میخوره :-??

زود آپ کن منم خبر کن میخوایم مسابقه بزاریم ببینیم کی کامنت اولو میزاره :D
بازم مرسی
بای

Alireza. reza جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ق.ظ http://permanent-love.blogspot.com/

بسم الله الرحمن الرحیم

..........................................................................
نمیدونم چی بگم، جز این حرف تکرای که خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی زیبا نوشتید.
..........................................................................
نمی توان گفت و از تو نگفت ...
نمی توان نگاشت و از تو ننوشت ...
نمی توان گریست وعکس تو را نگریست ...
نمی توان بود و با تو نبود ...!
تو غربت وامانده ی قلبم را می شناختی...
تو میدانستی من به واژه های ساده ات مانوسم ...
تو میدانستی بدون تو بغض ِ بیکسی ، شادی ام را تاراج میکند ...
و...

یه عالمه حرف نوکِ زبونمه، اما نمیدونم چی بگم. شاید این چیزایی که شما میگید(می نویسید)، احساس مشترک ی عالمه آدم عاشق باشه که شاید دارن با سکوتشون، عشق رو فریاد میزنن.

بهر حال از مطلبتون ممنون
..........................................................................................................
و ممنونم از اینکه کلمه‌ی ستاره رو .......

اگه گفتی من کیم جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ب.ظ

خط آخر...

[ بدون نام ] یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:14 ب.ظ

نمیدانستم تا حبس ابد قلبم اسیر تو می مانَد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد