چشمات مثه همیشه نبود ساده بود ، پاک بود
ولی انگار منتظر ِمن نبود
چرا وقتی نگات کردم اشکام بلور شد عاشقونه هام سرد شد ؟
تو چرا خنده هات گرم نبود !
گفتی کاش تو قصه مون ردپای ِ هیشکی نبود
گفتن ِ دوسِت دارم اِنقده تکراری نبود
گفتی ندیدنت عذاب بود و دیدن ِ دوباره عین ِ مرگ .
گفتم عکست غزل دلتنگی ِ همیشگیم بود
این فاصله بود که برام کابوس شده بود
گفتی فاصله که بهونه بود
تو هم میدونی جداییمون یه اشتباه ِ بچه گونه بود
نمیدونم چرا حرفات برام قشنگ نبود؟
چون میدونستم
این دل ِ تو بود
که دیگه با من نبود !
اونروز تو دستم یه کاغذ ِمچاله بود که روش یه خط نوشته بود
"کاش میدونستی این مدت همه ی شعرام واسه تو بود"
همه چی بهم ریخته بود
دلم برای گریه تنگ نبود
ولی دوباره مثلِ همیشه خداحافظی سخت ِ سخت بود .
میدونم همش تقصیر ِ یه مشت خاطره بود
تو که رفتی!!!
دیگه گریه دست ِ خودم نبود
نمیدونم چرا وقتی رفتی هوا سرد بود ؟
چرا وقتی رفتنت رو تماشا کردم پلکام منجمد شد !
شاید هوا سرد تر شده بود
اون پالتو هم که انگار خودِ برف بود !
سردم میشد خوابم میومد پاهام خسته بود قلبم یخزده بود
زمستون نبود برف نبود بارون نبود
ولی آخـــه چـــــــــــــــرا هـــــــــوا ســــــــــــــرد بود ؟
م اشک دلتنگی |